مونس تنهایی

صابون

کی بود کی بود؟ یه صابون کوچیک موچیک گریه میکرد چیلیک چیلیک  غصه میخورد همیشه میگفت چرا صابون بزرگ نمیشه هر روز دارم اب میخورم تر میشم اما کوچیک تر میشم رفتم بیشش نشستم براش یه خالی بستم گفتم منم اون غدیما غول بودم مثل تو خنگول بودم کوچیک شدم که با تو بازی کنم سرت بدم سرسره بازی کنم (شاعرش رو نمیدونم کیه ولی خودم نیستم ) ...
7 شهريور 1391

شیطنت

کلا ایشون خیلی شیطونن اروم و قرار که ندارن ان قدر شیطونی میکنه یه هو دیگه خسته میشه اون موقع است که مامانش یه کم ارامش بیدا میکنه و یه نفس کاملا عمیق و راحت میکشه امااگه باز بیدار شه دیگه تمومه باز شروع میکنه به بازی مگه این که تمام اعضای اون خونه یا بخوابن یا ادای خواب رو دربیارن بلهههههههه جدیدا واکسن هم زدن نق زدنشون بیش تره در کل با اون خنده ی نازشون تو دل همه جا دارن اخرین خبرایی که ازشون داشتن گواهی شیطنتشونه هرجا که میرن مردم اون جا بهش علاقه مند میشن چایخونه -متل بام طرقبه ووووووو............. دلتنگی بد دردیه ادم این بچه رو یه دیقه نبینه دق مرگ میشه ما هم که تو ی یه شهر دیگه ا...
7 شهريور 1391